مواضع پاندولی ترامپ نسبت به ایران از منتهیالیه خصومت و قلدری و جنگطلبی تا آغوش گشائی و گشادهروئی جهت مذاکره و بهبود رابطه با تهران، موید زوال تصمیم گیری ناشی از افول «قدرت و مهابت» ابرقدرتی است که زمانی کمترین ترشروئیاش، انگاره غرش شیری در جنگل را تداعی میکرد که به درنگی «جنگلیان» را در پروای قهاریت و قاهریت «سلطان» به صرافت خاکساری و چاکرسالاری میانداخت و اکنون «سلطان دیروز» بیحزمانه خود را در تله «فراست و تدبیر» و «چابکی و چالاکی» حریفی تازه نفس، نالان و ناتوان میبیند.
غرش در جنگل یا «the Rumble in the Jungle» گزاره ای بود که اکتبر ۱۹۷۴ و بعد از مسابقه بوکس سنگینوزن جهان بین محمدعلی کلی و جورج فورمن فضای رسانهای آمریکا را تسخیر کرد و علاقهمندان به ورزش بوکس را مفتون هنرنمائی زیرکانه «کلی» در مصاف با «فورمن شکستناپذیر» کرد.
محمدعلی در آن مسابقه ضمن تفطن به «قدرتمندی ناچالاکانه فورمن» و علیرغم اشتهارش به رقصپائی زیبا لیکن در رقابت مزبور بجای مشتهای فولادین، فورمن را مقهور تدبیر خود کرد و عامدانه طی ۸ راند تنها در گوشهای از رینگ گارد دفاعی گرفت و با جاخالیهائی بموقع فورمن را آزاد گذاشت تا هر اندازه میتواند با کوبش مشتهای سنگین خود به گارد بستهاش انرژی خود را از دست داده و در میانه راند هشتم بود که «کلی» در بهترین فرصت مقتضی و در اوج بیرمقی تحمیلی به فورمن ناغافل آن غول شکستناپذیر رینگ را با مشتی مهیب و سنگین نقش بر زمین و «ناک اوت» کرد!
ترفندی که اینک ایران نیز حاذقانه آن را در مصاف با ترامپ بکار گرفته و ضمن بیوقعی به همآوردخواهی کاخ سفید موفق شده آمریکائیان را در زمین سیاست و نظامیگری مبتلابه یک هایپراکتیوی مشعوفانه کند تا از قبال آن «خویش شیدائی» انرژی ترامپ و مردانش را تخلیه و بزنگاه فراغ برای پایان شکستناپذیری واشنگتن را بسترسازی کند.
راند هشتم تهران و واشنگتن برخلاف رویکرد قلدرانه آمریکائیها، راند تدبیر است. تدبیری که قبل از بازوانی فولادین، مردانی فهیم را میطلبد.
فراستی که ایرانیان بدان شهرهاند و با همان ترفند «تهمتن» شاهنامهشان در مصاف با «اکوان دیو» آنگونه آن پلشتی را فریفت و سَر بُرید که:
به دریا نباید که اندازیم، کفن سینه ماهیان سازیم
به کوهم بیانداز تا ببر و شیر، ببینند چنگال مرد دلیر
#داریوش_سجادی