اپوزسیون و براندازی در جمهوری اسلامی را نمیشود در حد و اندازه یک “ژست انقلابی” تعریف کرد زیرا نمیشود هیچ رابطه ی معنا داری بین رفتارهایشان و ساختارهای واقعی موجود در جامعه پیدا کرد.
برای ایجاد یک بسترِِ انقلابی ادواتی لازم و شرط است که در جهت تضعیف ساختار های یک حکومت پیش رود. هر اقدامی نیازمند ریل گذاری های اولیه است تا در قامت اعتراض و بعد شورش و در نهایت منجر به پیروزی نهایی شود.
کدام انقلاب در جهان با اذهان متوهم و آلوده به انواع فسادهای اخلاقی و… به نتیجه رسیده است که براندازان جمهوری اسلامی با عریان کردن اندام های خصوصی شان در فکر نتیجه گرفتن هستند.
بطور کلی نگاهی به اعتراف دستگیر شدگان بیاندازید، هیچ کدامشان حتی وجودِ دفاع از رفتار خودشان را ندارند و خود را “فریب خورده ، هیجانی ” آنهم در فضای مجازی معرفی میکنند.
رفتارشان فقط و فقط کارکردِ رسانه ای دارد که خروجی آن چیزی جز تیترهای زرد و دهن پر کن غرب نیست.
در بدترین حالت ممکن در حوزه سیاست و علوم سیاسی حتی نمیشود اینها را “نهضت /جنبش” خواند چرا که هر نهضتی احتمال منتهی شدن به انقلاب را دارد. نهضت ها، پلتفرم و قوانینی دارد که *اندام نمایی* و … در آن جایگاهی ندارد.
چه دلایلی میتوان تعریف کرد که اپوزسیون هایی مثل؛ منافقین ، سلطنت طلبان، تجزیه طلبان، … رهبر واحدی ندارند؟
گروهک هایی که از عهده ی مدیریت انسانی ، جریان فکری ، منابع مالی … خودشان عاجزند و کارکردی جز تولید رفتار های تخریب گرانه ی مجازی و قتل و غارت ندارند ، چطور میخواهند جریانِ براندازی شان را سازماندهی کنند!
مهم واقعتِ ذاتی آنهاست که ناتوان از اداره امورات تشکیلاتی خود هستند.
بیایید فرض محال بگیریم براندازی آنها نتیجه داد ! فردای پیروزی آنها چه رنگی است؟
بنظر حقیر در صورت رخ دادن این مسئله ، رنگ فردای پیروزی شان ، سرخ برنگ خونهای خودشان است چرا که آمریکا و جیره خوارانش محال است برای این فردای خیالی ، جایگاهی جز قبرستان برایشان تعریف کرده باشند…
بدنه ی جامعه بدون آسیب باید بماند تا بازوهای کارگری ، استعمارگران باشند و این جامعه دیگر نیازی به مسیح علینژاد ، مریم رجوی ، کومله ، داعش و … ندارد.
این دقیقا برنامه اصلی پروژه نویسان براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران است.
حذفِ فیزیکی هر شخص و جماعتی که با آنها طی این چهل سال ارتباط داشتند تا دستهای پنهان همچنان پنهان بماند.
پرستو مروجی